نساجى کردستان
امروز پنجشنبه ۴ مهرماه٬ کارگران رسمى نساجى مجددا در مقابل کارخانه تجمع کردند. کارگران نامه اى را تنظيم کردند و توسط يکى از نمايندگانشان آنرا به کرمى نماينده مجلس رژيم دادند که در تهران به فروزنده رئيس بنياد مستضعفان بدهد. کارگران دراين نامه خواستار تعيين تکليف ۶٠ نفر کارگرى شدند که تسويه حساب نکردند. اينکه تکليف شان چيست و آيا کارخانه راه اندازى خواهد شد يا نه؟ اگرنه حقوق و مزاياى آنها در مدتى که کارخانه بسته است چگونه است؟
پرريس و غرب باف
امروز کارگران پرريس و غرب باف مشترکا در مقابل اداره کار بودند. اداره کار با بهانه هاى بيمورد به سردواندن کارگران پرريس مشغول شده است. امروز در اداره کار به کارگران بيکار شده پرريس گفتند که "به شما بيمه بيکارى تعلق نميگيرد. چون پس از اخراج و پايان مهلت قرارداد٬ که ٣١ شهريور بوده است٬ ميبايست ظرف ٣ روز خود را به اداره کار معرفى ميکرديد و به دنبال مسئله بيمه خودتان مى افتاديد. که اينکار را نکرديد".
کارگران پرريس همراه با کارگران غرب باف امروز به مدت نيم ساعت درب و راهروى اداره کار را بستند. وقتى نيروى انتظامى و جماعت حراستى اداره کار حاضر شدند٬ نيروى انتظامى کارگران را تهديد به زدن کرد. کارگران جواب دادند که شما اجازه چنين کارى را نداريد. اگر شما به ما حمله کنيد ما از خودمان دفاع خواهيم کرد. همچنين کارگران غرب باف با شعبانى رئيس حراست اداره کار درگيرى لفظى داشتند. آنها گفتند که ليست تمامى اشخاصى که به آنها از بالا تا پائين مراجعه کرديم و جوابى ندادند را همراه با شکايت به "ديوان عدالت ادارى" خواهيم فرستاد.
کارگران سنندج!
در مبارزات ايندوره همه ديدند که ادارات و مقامات همه کنار کارفرما و بر عليه کارگر هستند. همه ديدند که وعده هاى داده شده فقط پوچ بودند. خوشبختانه عمدتا کارگران اعتمادى به اين وعده ها نداشتند. اما مقامات ريز و درشت با بازى وعده و جلسه و کميسيون توانستند وقت بخرند و نهايتا ٨٠ کارگر نساجى را به تسويه حساب وادار کردند. آنها هر زمان بخواهند زير قانون و حکم خودشان هم ميزنند. مسئله حکم ابقا به کار کارگران غرب باف تنها يک نمونه است که بسادگى زير آن زدند. حتى تجربه صرف ميگويد که سياست اتکا به وعده و شکايت از کسانى که خود مسبب اين وضعيت اند اشتباه است. کارگران بايد بيش از پيش و صرفا به نيروى خود و طبقه شان متکى شوند و سياست شان را براين اساس تنظيم کنند.
بجاى در انتظار وعده اين و آن نشستن يک راه اينست که کارگران مراکز مختلف در سنندج همراه با خانواده هايشان دسته جمعى عليه اين وضعيت و فقر و ندارى و گرسنگى اعتراض کنند. از بيمه بيکارى مکفى براى تمام افراد آماده بکار٬ از بازگشائى کارخانه ها٬ از حق زندگى که توسط سرمايه سلب شده است٬ از کودکانى که ديگر نميتوانند مدرسه بروند٬ از موجوديت خود دفاع کنيد. قانون موجود انعکاس اراده طبقه حاکم است. قانون واقعى تابعى از تناسب قوا و زور به معنى اخص کلمه است. وعده و عقب نشينى و حمله بالائى ها هم همينطور. شما ميتوانيد با به ميدان کشيدن نيروى وسيعتان صحنه را عوض کنيد. اما ترديدى نيست که سياست اعتراض پراکنده کارگران که با سياست سردواندن و وقت خريدن کارفرماها و ادارات جواب ميگيرد٬ عليرغم برحق بودن اين اعتراضات نتيجه اى براى کارگر گرسنه ندارد.